داستان کوتاه
به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا


قایم باشک‌بازی انیشتین و نیوتن



گروه مردم :

روزی همه دانشمندان مردند و به بهشت رفتند. آنها تصمیم گرفتند تا قایم باشک‌بازی کنند. انیشتین نخستین کسی بود که باید چشم می‌گذاشت. او باید تا 100 می‌شمرد و سپس به جستجوی کسانی که قایم شده بودند می‌پرداخت.
همه پنهان شدند به جز نیوتن.
نیوتن تنها یک مربع کشید که درازای هر ضلع آن یک متر بود و درون آن ایستاد، درست روبروی انیشتین.
انیشتین شمرد 97, 98, 99 و 100
و چشمانش را که باز کرد دید نیوتن جلویش ایستاده است.
انیشتین فریاد زد: « نیوتن بیرون( سک سک). نیوتن بیرون( سک سک).»
نیوتن با خونسردی تکذیب کرد و گفت: «من بیرون نیستم.» او ادعا کرد که اصلاً من نیوتن نیستم !!!
همه‌ی دانشمندان از مخفی‌گاهشان بیرون آمدند تا ببینند او چگونه می‌خواهد ثابت کند که نیوتن نیست.
نیوتن گفت: «من در یک مربع به مساحت یک متر‌مربع ایستاده‌ام. یعنی نیوتن بر متر‌مربع و از آنجایی که نیوتن بر متر مربع مساوی «یک پاسکال» است در نتیجه من «پاسکال» هستم، پس پاسکال باید بیرون برود (پاسکال سک سک) !!!
 




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:قایم باشک,نیوتن,انیشتن,پاسکال,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی